شبیه تو

پرتقال می خواستی 
انگشت هایم 
دست هایم 
بازوهایم 
شاخه های درختی می شوند 
که بچینی از آن 

با سایه ام می نشستی 
با سایه ام تنها 
که به هیچ کجای تنم وصل نیست
و چشم هایت را زمین می دوختی

پرتقال می خواستی 
درختی شدم
که روی شاخه هایش
میوه های عجیبی 
شبیه پرتقال نه 
شبیه چشم های تو به بار آورده است
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.